اشتباه می‌کنند بعضی‌ها،

که اشتباه نمی‌کنند!

باید راه افتاد،

مثل رودها که بعضی به دریا می‌رسند؛

بعضی هم به دریا نمی‌رسند!

رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد...!

 

 



موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، ،
برچسب‌ها: رفتن و رسیدن , رودها , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 29 خرداد 1392 | 16:39 | نویسنده : spring girl |

تاريخ : چهار شنبه 29 خرداد 1392 | 12:0 | نویسنده : spring girl |

تاريخ : دو شنبه 27 خرداد 1392 | 13:55 | نویسنده : spring girl |

 

 

 

شب آرامی بود ، می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،

زندگی یعنی چه !؟

مادرم سینی چایی در دست ، گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من ،

خواهرم ، تکه نانی آورد ، آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،

پدرم دفتر شعری آورد ، تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،

و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین ،

با خودم می گفتم :

زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست ،

زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست ،

رود دنیا ، جاری ست ،

زندگی ، آبتنی کردن در این رود است ،

وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود ، آمده ایم ،

دست ما در کف این رود ، به دنبال چه می گردد !؟

هیچ !!!

زندگی ، وزن نگاهی ست که در خاطره ها می ماند ،

شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،

شعله ی گرمی امید،  تو را ، خواهد کشت ،

زندگی ، درک همین اکنون است ،

زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد ،

تو نه در دیروزی ، و نه در فردایی ،

ظرف امروز پر از بودن توست ،

شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی ،

آخرین فرصت همراهی با ، امید است ،

زندگی یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند ،

زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ ،

زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود ،

زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر ،

زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ ،

زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق ،

زندگی ، فهم نفهمیدن هاست ،

زندگی ، پنجره ی باز به دنیای وجود ،

تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،

آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست ،

فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،

در نبیندیم به نور ، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم ،

پرده از ساحت دل ، برگیریم ،

رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم ،

زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است ،

وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست ،

زندگی شاید ، شعر پدرم بود که خواند ،

چای مادر ، که مرا گرم نمود ،

نان خواهر ، که به ماهی ها داد ،

زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم ،

زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت ،

زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست ،

لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست ،

من دلم می خواهد ، قدر این خاطره را دریابم

 

 

 

 

 

 



موضوعات مرتبط: شعر ، زندگی ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: زندگی , فریدون مشیری , زنگی فاصله آمدن و رفتن ماست , ترنم باران ,

تاريخ : دو شنبه 27 خرداد 1392 | 13:32 | نویسنده : spring girl |

 

میخوانمت در بلندی که خودت بلند ترینی

میخوانمت به مهربانی که خود مهربان ترینی

میدانمت به رحمتت که خودت رحیم ترینی

میدانمت به بزرگی که خودت بزرگترینی

همه این میخوانمت ها و میدانمت ها بهانه ای هست تا بگویم



”خدایا ” دوستت دارم



موضوعات مرتبط: مطالب خواندنی ، نیایش با خدا ، ،
برچسب‌ها: خدایم , نیایش با خدا , ترنم باران ,

تاريخ : دو شنبه 27 خرداد 1392 | 13:12 | نویسنده : spring girl |
بـــــــــــاران همیشه می بارد، اما مردم ستــــاره هارا

                    بیشتر دوست دارند .

                    نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن
 


موضوعات مرتبط: نم نم باران ، ،
برچسب‌ها: باران , ستاره ها , چشمک , آسمان , ترنم باران ,

تاريخ : جمعه 24 خرداد 1392 | 16:19 | نویسنده : spring girl |

 

 آگهی های ترحیم روزنامه را که خواندم با خود گفتم :

چرا هر روز اینقدر دکتر ، مهندس، مدیر شرکت ......فوت میکنند؟؟؟؟؟؟

اما وقتی از قیمت چاپ یک آگهی ترحیم مطلع شدم فهمیدم :

             فقرا همیشه بی صدا میمیرند ......

 

 

 

 

نظر تبلیغاتی ممنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــوع



موضوعات مرتبط: مطالب خواندنی ، آرامش ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: فقرا همیشه بی صدا میمیرند , مرگ , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392 | 14:15 | نویسنده : spring girl |

اینجا زمین است ....!!!!!!!!!!!!!!

جایی که وقتی زانو هایت را از شدت تنهایی 

بغل گرفته ای ، به جای همدردی برایت پول خرد می اندازند..........

 


موضوعات مرتبط: آرامش ، زندگی ، زندگی ما آدما ، ،
برچسب‌ها: اینجا زمین است , همدردی , زندگی , ترنم باران ,

تاريخ : چهار شنبه 22 خرداد 1392 | 13:57 | نویسنده : spring girl |

صفحه قبل 1 ... 7 8 9 10 11 ... 31 صفحه بعد